یک مدیر خوب کیست؟ یک مدیر باید چه ویژگیهایی داشته باشد، تا به عنوان مدیر خوب شناخته شود؟
در اغلب مشاغل، افراد یا خود سمت مدیریت دارند یا دارای مدیر و کارفرما میباشند. اما گاهی اتفاق میافتد که برخی از کارمندان، یکی از مدیران خود را دوست دارند و ارتباط و تعامل بهتری با وی برقرار میکنند و مدیر خود را کارآمدتر میدانند.
مدیری که بتواند با کارمندان خود رابطه بهتری داشته باشد قطعا میتواند کارآمدتر و موثرتر در وظایف و نقش خود عمل کند.
اما چه مشخصههایی باعث میشود یک مدیر مورد توجه کارمندان خود قرار بگیرد.
طبق گفته راب شیهان – یکی از مدیران آموزش دانشکده مدیریت دانشگاه مریلند – “رئیس خوب بودن در هر سازمانی بسیار مهم، اما در کسب و کارهای کوچک مهمتر است. هنگام سروکار داشتن با مشاغل کوچک و کسبوکارهای نه چندان بزرگ، شما به عنوان رئیس فرصت دارید که برنامههایی را در تمام سطوح کاری شرکت خود اعمال کنید. “
برخی از مواردی که یک مدیر خوب باید بداند تا در ارتباط با کارمندان خود موفقتر عمل کند به شرح زیر است:
تفویض اختیار
یک مدیر خوب به کارمندان خود اعتماد میکند و از دادن اختیار به کارمندان واهمه ندارد. برخی از کارفرمایان از ترس اینکه مبادا کارمندان به درستی امور محول شده را انجام ندهند، تمام مسئولیتها و کارها را به تنهایی به عهده میگیرند در حالیکه دادن اختیار به کارمندان و راهنمایی درست آنها باعث افزایش بهرهوری و بهبود کیفیت کار میشود.
قدردانی کردن از کارمندان
یک مدیر خوب باید بهترین باشد و بداند در قبال وظایف درست کارمندان از آنها تشکر و قدردانی کند. همچنین در پیروزیها و موفقیتهای کاری شرکت جشن کوچکی، حتی در حد یک جلسه دوستانه تشکیل دهد. از کارمندان تقدیر و تشکر کند و این موفقیت را حاصل کار گروهی تیم بداند. این کار باعث رضایت خاطر و شادمانی کارمندان شده و تعهد و انگیزه آنها را برای بهتر شدن بالا میبرد. هیچکس مدیری را که گمان میکند تمام موفقیتها حاصل کار خود شخص است و دیگران در آن نقش و جایگاهی ندارند دوست ندارد.
پذیرش و قبول اشتباهات
یک مدیر خوب باید بداند، که هر فردی که کار میکند مرتکب خطاها و اشتباهاتی در کارش میشود. بنابراین بهتر است به جای دلسرد و ناامید کردن افراد و استفاده از الفاظ زشت یا سرزنش کردن انها، از کارمندان بخواهد در کار خود دقت عمل بیشتری داشته باشند. درصدد برطرف کردن ایرادها و راهنمایی کارمندان و پیشبرد کارها باشد.
تعیین هدف
در یک گروه یا تیم کاری هدف مهمترین رکن است. یک مدیر خوب اهداف را برای کارمندان خود تعیین و تشریح میکند. اهداف را اولویتبندی کرده و روی آن متمرکز میشود. مدیر باید تمام مراحل کاری را برای کارمندان خود تشریح کند. این کار باعث میشود در موعد مقرر، کار را به بهترین شکل انجام دهد و سازمان نیز با کمترین تنش به اهداف خود میرسد.
مشکلات، زمانی بروز میکنند که یک کارفرمای بد، نتواند با کارمندانش ارتباط برقرار کرده و انتظارات خود را کاملاً برای آنها توضیح دهد.
بالا بردن دانش و تخصص مدیریت
یک مدیر خوب باید دانش و تخصص خود را در کار افزایش دهد. البته نیازی نیست که کارفرما، در همه موارد متخصص باشد اما برای رهبری یک تیم، لازم است که خودش نیز از دانش و مهارتی، در آن زمینه برخوردار باشد.
شوخطبع بودن
یک مدیر خوب، نباید آنقدر اهل شوخی و بزلهگویی در محیط کار باشد، که کارمندان، مدیر خود را جدی نگیرند و دستوراتش را انجام ندهند. همچنین نباید آنقدر خشن و خشک باشد که افراد احساس معذب بودن و ناراحتی کنند و جرات نزدیک شدن به مدیر را نداشته باشند. یک کارفرمای خوب باید ارتباط خوب و موثری با افراد برقرار کرده و متعادل رفتار کند.
پذیرش اشتباهات
یک مدیر خوب، اشتباهات و مشکلات کاری را به گردن سایر اعضا و کارمندان نمیاندازد و اشتباهات خود را میپذیرد و آن را تجزیه و تحلیل میکند. از اشتباهات و شکست، درس میگیرد و به بقیه اعضای تیم هم آموزش میدهد و به دنبال رفع اشکالات پیش آمده است. اینکار باعث اعتماد کارمندان به وی شده و رفتار مدیریتی فرد را در نظر آنها بالاتر میبرد.
احترام گذاشتن به زمان سایر کارمندان
یک مدیر خوب باید بداند همانطور که زمان برای خودش باارزش است برای دیگران هم ارزشمند است و نباید به گونهای با زیردستان خود برخورد کند که گویی وقت دیگران اهمیت ندارد و آنها را زمانی طولانی معطل کند. یک مدیر خوب موقعیت و منزلت اجتماعی خود را به رخ کارمندان نمیکشد و موقعیت اجتماعی زیردستان خود را تضعیف نمیکند.
شناخت استعداد و مهارت کارمندان
یک مدیر خوب، باید در استخدام تیم کاری دقت کافی داشته و افراد مناسب را استخدام کند. از استعدادها، تخصص و مهارتهای کارمندان خود اطلاع داشته باشد و به درستی آنها را بشناسد. شناخت این مهارتها به مدیر کمک میکند تا هر کس را در جایگاه و موقعیت درستی قرار داده و باعث افزایش بهرهوری شود.
احترام به زندگی کارمندان و درک آنها
یک مدیر خوب، باید بداند هر کارمندی صاحب خانواده است و زمانی را باید به خانواده اختصاص دهد. حتی گاهی زندگی کارمندان دستخوش مشکلاتی میشود که نیاز به زمان بیشتر و درک شدن از جانب مدیر و کارفرما دارد. بنابراین یک مدیر خوب، باید کارمندان خود و شرایط آنها را درک کرده و در موقع لزوم با کارمندان همدردی و حتی آنها را راهنمایی کند. یک کارفرما و مدیر خوب باید با کارمندانش مهربان باشد.
جلسات برنامهریزی شده و تبادل افکار
یک مدیر خوب و حرفهای با کارمندانش مشورت میکند. جلسات هدفمندی را برنامهریزی کرده و برای نظرات کارمندان ارزش و احترام قائل میشود و معتقد است اینکار باعث ایجاد علاقه و انگیزه و افزایش احساس مسئولیت در کارکنان میگردد.
تبدیل تهدید به فرصت
«سامرست موگام» معتقد است که اگر کسی در قله یک کوه به تنهایی زندگی کند، آسان است که به آدم مقدسی تبدیل شود. یک انسان واقعی باید در شرایط سخت خود را محک بزند.
یک مدیر هوشمند فردی است که در بحرانها و مشکلات بتواند تیم خود را هدایت و رهبری کرده و مشکلات و تهدیدها را به فرصت تبدیل کند. اینکه همیشه شرایط کاری مساعد و بدون تهدید باشد، فرد را مدیری خلاق و هوشمند نمیکند.
بحران در بسیاری از موارد اتفاق میافتد. در این شرایط، یک مدیر کم تجربه ممکن است با اقدامی ضعیف و بیبرنامه موجب وخیمتر شدن اوضاع شود. اما یک مدیر باتجربه بواسطه اعتماد کردن به تیم فعال و باهوش خود هرگونه بحرانی را مدیریت میکند.
یک کارفرمای خوب، باید از کارکنانش بخواهد تا پیشنهادها و ایدههای خود را برای بهبود شرایط ارائه دهند. این کار گامی موثر و روبهجلو برای موفقیت یک مجموعه خواهد بود.
منصف بودن و بی توجهی به شایعات بی اساس
یک مدیر خوب، باید نسبت به شایعاتی که محیط کار را دچار تنش و جوی منفی میکند و باعث تقویت حس حسادت در افراد میشود را مدیریت کرده و رفتاری عادلانه و منصفانه داشته باشد. گاهی برخی افراد برای کسب منافع مالی یا ارتقای جایگاه خود، رفتاری چاپلوسانه دارند. یک کارفرمای خوب در این شرایط رفتاری عادلانه را در پیش میگیرد.
رفتار عادلانه و مساوی با همه، نشان بارز یک کارفرمای خوب است. در این شرایط است که کارکنان احساس بهتری نسبت به کار خواهند داشت و مطمئن هستند که با آنها منصفانه رفتار خواهد شد.
بنابراین اگر شما یک مدیر هستید بهتر است از این نکات در کار خود بهره برده و نقاط مثبت خود را تقویت کنید و اگر میخواهید همواره رو به جلو حرکت کنید باید تصمیم جدی در بازنگری برخی ویژگیهای منفی مدیریتی خود داشته باشید.
اما اگر شما کارمند یک مجموعه هستید و مدیر شما دارای این ویژگیهای مثبت میباشد میتوانید به ادامه این کار خوشبین باشید و با انگیزه بیشتری به کار خود ادامه دهید.
بیشتر بخوانید:
بهرهوری نیروی انسانی و نقش مدیریت در افزایش بهرهوری کارمندان